Saturday, January 07, 2006

کاش

ای کاش در لیوان من بودی، می نوشیدمت
ای کاش در قوری بودی و به چای من طعم می دادی
ای کاش
ای کاش عسل بودی، با نان بربری می خوردمت
ای کاش شکر بودی، حل می کردمت در قهوه ی تلخ
ای کاش
ای کاش جای پنجره بودی و باز می شدی
ای کاش جای پره ی پنکه بودی و می چرخیدی
ای کاش
ای کاش می توانستم بنویسمت روی دیوار سفید با اسپری قرمز رنگ
ای کاش می توانستم بکارمت در گلدان کوچکی تا جوانه بزنی بی درنگ
ای کاش
ای کاش تابلوی نقاشی بودی، آویزانت می کردم روی دیوار
ای کاش یک تاکسی بودی، سوارت می شدم می رفتم بازار
ای کاش
ای کاش آستین پیراهنم بودی بالا می زدمت تا بشویم دستانم
ای کاش چسب دوقلو بودی تا با تو بچسبانم لبخند را به لبانم

شعر از: کامبیز ملکوتی

2 :پاسخ

At 12:52 PM, Blogger Shahin said...

به به کامبیز جون ناز قلمت! عجب فلمی داری پسر. آفا کامبیز در محضرتون کلی مستفیذ شدیم. راستی کنسرت ابی خوش گذشت

 

At 5:13 PM, Blogger Mahdi said...

Agha Kambiz in linke RSS bloget chera signal nemideh? Injoory ke dast dard gereftam roozi 60 bar baayad addresse weblogo type konam!! :)

 

Post a Comment

<< Home