Tuesday, April 24, 2007

Everything must changeٍ

Everything must change
nothing stays the same
everyone must change
no one stays the same
the young become the old
and mysteries do unfold
cause that's the way of time
nothing and no one goes unchanged
there are not many things in life
you can be sure of
except rain comes from the clouds
sun lights up the sky
and hummingbirds do fly
winter turns to spring
a wounded heart will heal
but never much too soon
yes
everything must change
the young become the old
and mysteries do unfold
cause that's the way of time
nothing and no one goes unchanged
there are not many things in life
you can be sure of
except rain comes from the clouds
sun lights up the sky
and butterflies do fly
rain comes from the clouds
sun lights up the sky
and music
and
music
makes me cry!

Tuesday, April 11, 2006

ای ایران، تو با من چه کردی!؟

این سرود ملی زمان مظفرالدین شاه چقدر قابل تحمله
نمیدونم موسیو فلان کارش درست بوده یا کنسرت ملل ایران که دوباره اجراش کرده:
کلیپ سرود ملی - ایران کلیپ
بشنو سوز سخنم
که هم آواز تو منم
همه ی جان و تنم
وطنم وطنم وطنم وطنم
همه با یک نام و نشان
به تقاوت هر رنگ و زبان
همه شاد و خوش و نغمه زنان
ز صلابت ایران جوان
کاش سرود ملیمون یه همچین چیزی بود آدم یه خورده احساس خوبی بهش دست میده
ضمنا کسایی که نمیدونن شهید و بهمن و اسلام چیه مجبور نمیشن آهنگ ای ایران بخونن
که توش میگه
در راه تو
کی ارزشی دارد این جان ما
آخه جان ما خیلی با ارزش تر از چیز چرتی مثل وطنه
حالا اینو گوش کنین حال کنین






عکس العمل ایرانیای وطن پرست وقتی تو مهمونی اینو میزاری باهاش برقصن خیلی جالبه مثل استوپ رقص میمونه


Tuesday, April 04, 2006

Why Man!? WHY!!!!!!!!!!?

Wow! Nice place!
luxurious one-bedroom apartment in downtown, newly renovated, beside subway and no-frills, close to all amenities, $595 per month all utilities included
Let's call 'em
- Hello, I saw your ad in university housing service.
> Yes, How can I help you sir?
- Do you have it still available?
> When do you want to move?
- On May
> Let me see... Yep! we have it.
- Great! Can I come and see the place?
> Sure, when do you like to come?
- Emmm, right now! I'll be there in less than 30 minutes.
> OK, you can come. call buzz 002 Rental Office
- Thanks
Yes! How easy it was to find such a nice place. Let's check the exact place on google map...
Oh! Shit!
- Hello!?
> Rental Office, how can I help you sir?
- Sorry I called two minutes ago, I just remembered I have an appointment. I'll come next week. I'll call before I come.
> No problem!

Poof! Guess what!? It was in the heart of gay village. damn it!
God! Why? Why I'm not a gay!? Why I'm not attracted to males? What's the problem with that?
I'm really jealous of these people.

سوار اتوبوس ميشم، بعد من دو تا دختر ميان که قيافه ي عرب دارن: مو مشکي، پوست روشن، کوتوله و دهنشون اکثر حجم صورتشونو پوشونده. يکيشون گير ميکنه
- چي شده مهسا؟ پول خورد نداري؟
+ نه هيچي الان پيدا ميکنم
يه خورده جا باز ميکنم تا بشينن کنارم
- اين اساينمنته خيلي سخته فردا بايد از صبح بشينم روش کار کنم
+ من فردا ميام اسکول ميشينم يکي هم پيدا ميشه کمک کنه
مي خواستم ذوق کنم، سلام عرض کنم و بگم چه جالب! با خودم گفتم ولش کن بابا بي فرهنگن فک ميکنن ميخوام بلندشون کنم
+ خوبه ميخوام برگردم ايران
- موبايلتو چي کار ميکني؟
+چمدونم با خودم مي برم شايد گوشيش به درد خورد
+ اين مرتيکه بقل من چقد وول ميخوره؟
- هيس! اومديمو ايراني بود
+ هرهر کرکر
در دل من: مرتيکه باباته، عمت وول ميخوره، بزنم تو اون دهن گشادت که خفه شي ديگه ... زباله، تفاله، بي فرهنگ، شما فرهنگتون نابود شده، ايشالا نسلتون ور بيفته، بي همه چيزا ... ايکس ايکس ايکس ... کاف ستاره ستاره الخ
آخه چرا؟ چرا من بايد زبون اين موجوداتو بفهمم؟ چرا اي خدا
نتيجه اخلاقي داستان اين است که
يک کانادايي گي بودن بهتر از يک ايراني استريت بودنه
حالا با اين وجود شاعر ميگه
دنيا ديگه مثل تو نداره
نداره نميتونه بياره






مثل کي؟ نميدونم واللا

Saturday, April 01, 2006

آهنگ درخواستي

از کنسرت نوروزي بلک کتز (و کامرون کارتيو و سپيده و فرشيد امين) در تورنتو که بيرون ميومديم، يکي از همکارام که باهام بود هي داد مي زد
اي خانم! کجا؟ کجا
اي خانم! کجا؟ کجا
گوشش هم مثل من گرفته بود به خاطر صداي زياد سالن و حسابي آبروي مارو برد. البته مثل اينکه خانوما خوشش مياد پسراي بي ادب بهشون تيکه بندازن
آره خلاصه من هم تا مدت زيادي تو مخم اين آهنگه بود که
مياي از اين ورا گذري
دلو هر جا بخواي مي بري
يه روي خوش نشون نميدي
منو مي کشي با اين دلبري
به عبارتي دچار خارش مغزي شده بودم. به دليل مشکلات کاري آلبوم جديد بلک کتز رو گوش نداده بودم اما تمام آهنگاي بلک کتز رو از دهه ي 60 زير و رو کردم که شايد اين آهنگو گير بيارم. آخه قضيه اينجاس که اين شهبال هم مثل داداشش شهرام شب پره هر آهنگي که مي خونه قبلش ميگه که آره اينو ما در سال 1964 وقتي باباي شما هم به دنيا نيوده بود با فلاني و فلاني و مرحوم فلاني ساختيم و بعد مي خونن. منم فکر مي کردم اين آهنگ هم از آلبو هاي عصر حجرشونه
حالا برسيم به پخش آهنگ درخواستي. قربونتون برم، خيلي دوستون دارم، همتون نازين به خدا، فداتون شم، انقد آهنگ درخواستي داريم نميدونم کدومو پخش کنم ولي يه دوستي دارم که خيلي ماهه خيلي نازه خيلي مي خوامش، البته يه مدت تعطيله، اما تولدشم هست. روي ماهتو از دور مي بوسم عزيزم، تولدت مبارک، ايشالا هزار سال زنده و سالم باشي. قربونت برم. اينم آهنگي که خواسته بودي




راستي اين خواننده ي جديد بلک کتز عجب دکور قراضه اي داره، انگار از مدرسه فرار کرده!!! آدم مي خواد يه دستمال بده بهش دماغشو پاک کنه. لابد شهبال با خودش گفته اندفه ديگه بچه خوشگل نمياريم که بلندش کنن

Thursday, March 23, 2006

عيد

عيده و امسال
عيدي نداريم
به جاي عيدي، عزيزم
من تورو مي خوام

بچم کم توقعه، عيدي نمي خواد. عزيزشو مي خواد!!! شعرهاي دوست عزيزم منصور همشون جاي تحسين داره

بگذريم،
خواستم بگم
نوروز خجسته

راستي: ديگه کنسرت ايراني نمي رم!
به سبک اين پسره تو فيلم يوروتريپ
I will never drink again!!!
اصلا ديگه جمع ايرانيا نميرم
ديگه آهنگ ايراني گوش نميدم
اصلا سبک کارمو عوض مي کنم
دوباره ميرم تو خط جاز و کانتري
مشتريامو از دست ميدم
اما عوضش عزت نفسمو حفظ ميکنم




پيشنهاد مي کنم دم در جمع هاي ايراني اين لوگو رو بزنن

Wednesday, March 15, 2006

جل الخالق

تیریپ داستانی:

ایستگاه فینچ پیاده میشم و خیابون یونگ - دراز ترین خیابون دنیا - رو با سمت جنوب پیاده می رم.
هوا بعد از دو سه هفته و باز هم به طور ناگهانی سرد شده و یه کمی هم برف میاد. در حالی که به هوای بهاری دیروز و لج بازی هوای تورنتو فکر می کنم ناگهان متوجه می شم که هر کسی دور و برمه ایرانیه. جل الخالق! چی شد یه دفه
یه خورده دیگه میرم و میرسم به ایستگاه بعد و می فهمم که باز بیخودی یه ایستگاه بالاتر پیاده شدم.
هنوز صدای آهنگی که دیشب قبل خواب از ایرانین رادیو میشنیدم تو گوشمه
اما نه مثل اینکه یه جایی صدای بزن بکوب می یاد
آها خودشه رسیدم
Mel Lastman Square
و جل الخالق! چه جمعیتی! و یه گوینده ی جفنگ که داره به فارسی دری بری میگه
میگه بدوین برین آجیل بخرین مشکلاتون حل شه! دیگه فکر مورگیجتون نباشین
جل الخالق! چه بساطی! رو یه پارچه نوشته
Iranian Fire Festival
یه خانوم خارجی میاد با لهجه میگه نوروز مبارک
یه خانم دیگه هم با لهجه ی انگلیسی ابرقویی پیام شهردار تورنتو رو میخونه
اما آتیشش کو؟ بابا اومدیم آتیش پیدا کنیم از روش بپریم
ولی 45 دقیقه شنیدیم که گوینده ی مرد میگفت برین آجیل بخرین که قرعه کشی کنیم بلیط کنسرت ببرین
گوینده ی خانم که دختر ایرونی آپگرید شده (با لهجه ی کاناداییه) فقط جیغ جوادی میزد گوشمون سوراخ شد
2 دقیقه یه بار هم میگفتن فلان بچه گم شده باباش بیاد
جل الخالق
خلاصه آتیشی ندیدیم

اما دیگه واقعا با هوای تورنتوحال میکنم
قشنگ سیستم حالگیریه
روز کریسمس که همه چششون به آسمون بود برف بیاد بارون میومد
یه بار که قرار بود طوفان بیاد و وضع اضطراری اعلام شده بود هوا آفتابی بود
ماه فبریه که همه میگفتن دیگه ماه سرد و سرما رو بالاخره می بینین چنان هوای بهاری مطبوعی شد که یاد شمال تو بهار افتادم. حتی خانم های بی حیا هم با لباسهایی اومدن بیرون که پسرای مومنی مثل منو اذیت میکنه
ولی چهارشنبه سوری برف میومد

خلاصه ابنجاس که جناب شماعی زاده میگه
جل الخالق! جل الخالق! جل الخالق! ای ووللاه

Saturday, March 11, 2006

عشق اول

حس تو
لمس تو
دست تو
خاطره شد

عشق تو
ياد تو
اسم تو
خاطره شد

مثل يه قصه زيبا
مثل يه خواب کوتاه
من اسمتو گذاشتم
قشنگترين اشتباه


هیچوقت فراموشش نمیکنم
اون چشای قشنگشو، اون موهای چتریشو، اون لپای تپلشو
فکر کنم 5 سالم بود که مامانم یه مدت کوتاه منو میذاشت مهدکودک دانشگاهشون! مامانم فکر می کرد به من خیلی بد میگذره (من که بهم بد نمیگذشت اما فکر کنم به مامانم بد میگذشت که از بچش دور بود، بگذریم!) واسه همین فقط یه مدت کوتاه اونم صبحها منو مهدکودک میذاشت و ظهر هم میومد دنبالم ولی اکثر بچه های مهدکودک تا عصر میموندن
فقط من بودم و یه دختر کوچولو که منتظر می شدیم ظهرا تا مامانمون بیاد. یادم رو یه مبل یا صندلی میشستیم که پامونم به زمین نمی رسید! تا اینکه مامانامون بیان.
اولین بار اونجا بود که من عشق رو احساس کردم. یادمه حتی هیچ وقت باهاش حرف هم نزدم اما از اون نگاه قشنگی که به من میکرد می دونم که اونم به من علاقه داشت.
حیف که اون موقع تلفن خونمونو حفظ نبودم ضمنا سواد هم نداشتم بنویسمش وگرنه حتما شماره می دادم

بگذریم، می خواستم در این پست راجع به بعضی شعرای لس آنجلسی بنویسم که گاها حرفای قشنگی می زنن که به علت همراه شدن با یه موزیک مبتزل آدم بهش توجه نمی کنه
یکیش همین شعریه که در بالا نوشتم، از گروه بويز یا به قول بعضی گيز هستش. اما حرف جالبی داره. میگه: اسم تورو گذاشتم قشنگ ترین اشتباه
اینو خیلی قبول دارم، در اینکه عشق یک اشتباهه شکی نیست! اما من معتقدم آدم باید حواسش جمع باشه تا اگه می خواد اشتباه کنه یه اشتباه قشنگ بکنه. یا بهتر بگم قشنگترین اشتباهشو بکنه. وگرنه زندگی رو نابود می کنه! عذر میخوام باز دارم بحث فلسفی سنگین می کنم!