Wednesday, February 08, 2006

روزگار


اولين پست تقريبا نا هنري خودم رو به خاطر دوست عزيرم مشهور به ق. ال د. مي نويسم که ظاهرا باز هم دل آزرده شده از اين روزگار
من گاها احساس پيرمردي بهم دست مي ده و در و ديوار و دوستان رو نصيحت مي کنم و اين خيلي بده اولا اينکه خودم خيلي وقتا لازم دارم ايناييو که به بقيه مي گم يکي بهم بگه. بعد هم ياد اين آدماي مثلا خوش زبون پرحرف مي افتم که اول مي گن قصد ندارم نصيحت کنم، اصلا من کي هستم که بخوام شما رو نصيحت کنم، من کوچيکتر از اونم که ... و خلاصه بعد شروع مي کنن به نصيحت

آره اينو مي خواستم بگم

دوست عزيز

متاسفانه زندگي انقدر که عمق داره، طول نداره

اگه بخواي انقدر واسه ي هرچيزي عميق شي و خودتو اذيت کني فقط عمر خودتو حروم کردي. آدم اگه تو ايران زندگي کنه و بخواد هر روز از اينکه يکي تو صف ازش جلو زده و يکي تو يه اداره بي خودي حالتو گرفته و يکي زده به ماشينت فرار کرده و خلافي ماشين گرفتي جريمه تو قزوين داري و هيچ وقت قزوين نرفتي و يکي زير آبتو تو محل کارت زده و کارو ازت قاپ زده و يکي سر کارت گذاشته و ازت سو استفاده کرده و يکي پول گرفته پس نداده و يکي خونه خريده و لو نداده و اون يکي سرايدار خونس به همه شيرني ميده که خونه خريدم و دوستت ميگه دلش واست تنگ شده و مياد واسش تمرينشو مي نويسيوو خلاصه از اين جور چيزا دپرس بشي که در عنفوان جواني دق مي کني پسرم.

اينا در ايران زندگيه. يعني زندگي اينه در هر جاي دنيا هم زندگي يه جور اينجوريه فقط نوعش فرق داره. تو کانادا اينجوريه که بنده الان توالت مي خوام برم ولي وقت ندارم بايد تند تند اينو بنويسم که وقتم تلف نشه. يا اينکه ميرم يه چيزي که به نظر 120 دولاره مي خرم 70 دلار دم صندوق ميشه 85 دولار چون تکس داره ميام خونه ميبينم نگو نصف اون چيزي بوده که مي خواستم. روشم گنده نوشته بوده من نديدم

خلاصه اين يکي.

نکته ي مهم ديگه اينکه من شديده معتقدم دنيا عادل است. مطمئن باش اونايي که ايراني موفق محسوب مي شن با اون تعاريف مبتزل که پنج شنبه اسکي برن و بعد شب کوفت بخورنو اينا (!) از زندگي نمي تونن اندازه ي تو لذت ببرن. البته اگه مثل تونا نشي. کسي که خيلي راحت بهت جواب رد مي ده و دين خودشو فراموش مي کنه مطمئن باش بعدا هم يکي دينشو به اون فراموش مي کنه. کسي که تو ايران زندگي مي کنه مستحق ايرانه و مستحق زندگيه که داره. يه شعار انتخاباتي يه گروه خيلي به دلم مي شست: ايران براي همه ي ايرانيان
يا ايراني شايسته، شايسته ي ايراني

آره پسرم

نکته ي آخر اين که من يه مدتي به دليل اعتقاد بسيار زياد و ارادت قلبي شديد به دکتر مورتون مظاهري تلويزيون ايشونو زياد تماشا مي کردم. و يه بار به همين دوست عزيزم که باز داشت گله مي کرد عرض کردم که مشکل تو از تغذيه اس
بهم گفت فيلم فلان رو ديدي (لعنتي اسم فيلم به طور عجيبي يادم رفته) من فيلمو نديده بودم اما بعدا که ديدم خيلي خندم گرفت
چون فرهنگ آمريکاييه که براي فروش محصولات هر چرندي به آدم ميگن و باور فلبي آدم ميشه. تو اون فيلم طرف دم به دقيقه قرص مکمل تغذيه از جيبش در مياورد مي خورد

اما حالا جدي تغذيه خيلي مهمه مخصوصا رو روحيه ي آدم. چه کم خوري چه پرخوري. همين دکتر مظاهري عزيزم يه بار حرف جالبي مر زد ميگفت اين آمريکاييا انقد مخشون خرابه از يه مزخرفاتي مثل اين فيلم ها و کشتي کچ خوششون مياد واسه ي اين غذاهاي مزخرف به معني واقعي کلمه يعني خوش ظاهر و خوش مزه ولي بي خاصيت هستش. چقدر بامزه از خوشمزگي سانديچ و پيتزاهاي تو آمريکا تعريف مي کرد

4 :پاسخ

At 10:36 PM, Blogger Mahdi said...

جناب پروفسور ملکوتی عزیز :
اولا باید بگم که کلی از حرفات رو قبول دارم.
اما میخوام بگم که یه ضرب المثل چینی هست که میگه :
what goes around comes around
به نظر من هرچه قدر دنیا رو سخت بگیری ، دنیا بهت سخت تر میگره ، بماند که به نظر من آدم تو "این" دنیا اومده که بهش سخت بگذره.
در هر صورت انتظار چنین حرفای جالبی رو از تو اینجا نداشتم ، چون فکر می کردم فلسفه وجودی وبلاگت یه چیزه دیگس.
پ ن : از این به بعد هر وقت خواستی به این بلندی بنویسی قبل از پست کردنش یه بار بخونش که املا کلماتت درست باشه. در ضمن من موندم تو وقت نداری بری توالت چطوری حال داری 50 خط پست فارسی می نویسی ؟ :دی

 

At 12:49 AM, Blogger Shahin said...

من چرا هیچی نفهمیدم! کامی جون این جوری ننویس، خیلی فلسفی شده بود! از درک من خارج بود! استاد کامی

 

At 12:12 PM, Blogger Mahdi said...

Porfossor in postet va commente metty kheyli balaatar az diplom bood savaate maa ke ghad nadaad!! Vali age dorost fahmide baasham in harfaayi ke zady kheyli baa borhaane nazm va bordaane fetraat va oon yeki borhaan (ke esmesh yaadam nemiyaad!) joor dar nemiyaad! (Hamintor baa ZF set theory, mage in ke az axiom of choice estefaadeh kony!) --[Doktor Tamaam] Mahdi

 

At 10:49 AM, Blogger Ehsan said...

کامی جان قضیه اینه که گاهی میبینم که عمریه دارم برا فردا میجنگم/ برای کیف دادنی که امروز نیست، فرداست. شاید فردا هیچوقت نرسه؟ نه؟

گاهی خودمو میبینم و فک میکنم که اگه فقط یکجا گیر کنم دیگه موندم. سالهایی که گذشته نمیاد دیگه. رفتن... تمومن ... نمیدونم. درست بودن و من به این اعتقاد دارم، اما آیا درستی دیگه ای نیست؟

دیگه اینکه بله. ایران برای ایرانیان. وقتی خلاف رفتن تو لاین مقابل اینجا ارزش محسوب میشه، خوب طبیعیه که ملت نصف عمرشون تو ترافیکه. حالا 4 تا آدمی که برای قانون و این مزخرفات ارزش قایلن دارن واقعن تلف میشن.

حالا باید از اینجا رفت، اما اینجا مثه یه سالن فیلمه که همه میخوان ازش در رن و دارن همو لگد میکنن و عقب میزنن. حالا تو بیا آدم باش این وسط - موندی حالاها. حرفم درست نیست میدونمم اما حالا ...

نکته سوم اینکه دستت درد نکنه. خیلی سرت شلوغه و اینکه به یاد ما بودی خیلی حال داد
:-)

 

Post a Comment

<< Home