Saturday, March 11, 2006

عشق اول

حس تو
لمس تو
دست تو
خاطره شد

عشق تو
ياد تو
اسم تو
خاطره شد

مثل يه قصه زيبا
مثل يه خواب کوتاه
من اسمتو گذاشتم
قشنگترين اشتباه


هیچوقت فراموشش نمیکنم
اون چشای قشنگشو، اون موهای چتریشو، اون لپای تپلشو
فکر کنم 5 سالم بود که مامانم یه مدت کوتاه منو میذاشت مهدکودک دانشگاهشون! مامانم فکر می کرد به من خیلی بد میگذره (من که بهم بد نمیگذشت اما فکر کنم به مامانم بد میگذشت که از بچش دور بود، بگذریم!) واسه همین فقط یه مدت کوتاه اونم صبحها منو مهدکودک میذاشت و ظهر هم میومد دنبالم ولی اکثر بچه های مهدکودک تا عصر میموندن
فقط من بودم و یه دختر کوچولو که منتظر می شدیم ظهرا تا مامانمون بیاد. یادم رو یه مبل یا صندلی میشستیم که پامونم به زمین نمی رسید! تا اینکه مامانامون بیان.
اولین بار اونجا بود که من عشق رو احساس کردم. یادمه حتی هیچ وقت باهاش حرف هم نزدم اما از اون نگاه قشنگی که به من میکرد می دونم که اونم به من علاقه داشت.
حیف که اون موقع تلفن خونمونو حفظ نبودم ضمنا سواد هم نداشتم بنویسمش وگرنه حتما شماره می دادم

بگذریم، می خواستم در این پست راجع به بعضی شعرای لس آنجلسی بنویسم که گاها حرفای قشنگی می زنن که به علت همراه شدن با یه موزیک مبتزل آدم بهش توجه نمی کنه
یکیش همین شعریه که در بالا نوشتم، از گروه بويز یا به قول بعضی گيز هستش. اما حرف جالبی داره. میگه: اسم تورو گذاشتم قشنگ ترین اشتباه
اینو خیلی قبول دارم، در اینکه عشق یک اشتباهه شکی نیست! اما من معتقدم آدم باید حواسش جمع باشه تا اگه می خواد اشتباه کنه یه اشتباه قشنگ بکنه. یا بهتر بگم قشنگترین اشتباهشو بکنه. وگرنه زندگی رو نابود می کنه! عذر میخوام باز دارم بحث فلسفی سنگین می کنم!

4 :پاسخ

At 12:14 PM, Blogger Mahdi said...

e! to ke gofteh boody ghabl az Samad hich vaght aasheghe kesi nashode boody!!

 

At 10:27 PM, Blogger Kambiz Malakooti said...

samad eshghe avvalo akharame, amma khob ghablesh ye delbastegiayi dashtam! Oon moghe nemidoonestam ke ye roozi be samad miresam.
hala behesh nagi! narahat mishe, khodesho mindaze zire mashin

 

At 8:13 AM, Blogger Ehsan said...

تو مهدکودک عینکی بودی؟

 

At 4:32 PM, Blogger Daily Memoir said...

یک: یعنی الان موزیک آهنگ "خاطره شد" مبتذله؟!!

دو: بیشتر اون عشق اول هایی که ازش یه خاطرهء عمیق خوش فُرم باقی می مونده بخاطر همون ماهیت مبهم کشف نشدهء اونه. شاید اگه باش حرف زده بودی الان دیگه این هالهء جذاب برات وجود نداشت.

سه: من ایمان آوردم به تو!!! خودم تا راهنمایی هم خیلی چیزا رو نمی دونستم! D:

چهار به مهدی چ.: ردیفه؟

 

Post a Comment

<< Home