Wednesday, March 15, 2006

جل الخالق

تیریپ داستانی:

ایستگاه فینچ پیاده میشم و خیابون یونگ - دراز ترین خیابون دنیا - رو با سمت جنوب پیاده می رم.
هوا بعد از دو سه هفته و باز هم به طور ناگهانی سرد شده و یه کمی هم برف میاد. در حالی که به هوای بهاری دیروز و لج بازی هوای تورنتو فکر می کنم ناگهان متوجه می شم که هر کسی دور و برمه ایرانیه. جل الخالق! چی شد یه دفه
یه خورده دیگه میرم و میرسم به ایستگاه بعد و می فهمم که باز بیخودی یه ایستگاه بالاتر پیاده شدم.
هنوز صدای آهنگی که دیشب قبل خواب از ایرانین رادیو میشنیدم تو گوشمه
اما نه مثل اینکه یه جایی صدای بزن بکوب می یاد
آها خودشه رسیدم
Mel Lastman Square
و جل الخالق! چه جمعیتی! و یه گوینده ی جفنگ که داره به فارسی دری بری میگه
میگه بدوین برین آجیل بخرین مشکلاتون حل شه! دیگه فکر مورگیجتون نباشین
جل الخالق! چه بساطی! رو یه پارچه نوشته
Iranian Fire Festival
یه خانوم خارجی میاد با لهجه میگه نوروز مبارک
یه خانم دیگه هم با لهجه ی انگلیسی ابرقویی پیام شهردار تورنتو رو میخونه
اما آتیشش کو؟ بابا اومدیم آتیش پیدا کنیم از روش بپریم
ولی 45 دقیقه شنیدیم که گوینده ی مرد میگفت برین آجیل بخرین که قرعه کشی کنیم بلیط کنسرت ببرین
گوینده ی خانم که دختر ایرونی آپگرید شده (با لهجه ی کاناداییه) فقط جیغ جوادی میزد گوشمون سوراخ شد
2 دقیقه یه بار هم میگفتن فلان بچه گم شده باباش بیاد
جل الخالق
خلاصه آتیشی ندیدیم

اما دیگه واقعا با هوای تورنتوحال میکنم
قشنگ سیستم حالگیریه
روز کریسمس که همه چششون به آسمون بود برف بیاد بارون میومد
یه بار که قرار بود طوفان بیاد و وضع اضطراری اعلام شده بود هوا آفتابی بود
ماه فبریه که همه میگفتن دیگه ماه سرد و سرما رو بالاخره می بینین چنان هوای بهاری مطبوعی شد که یاد شمال تو بهار افتادم. حتی خانم های بی حیا هم با لباسهایی اومدن بیرون که پسرای مومنی مثل منو اذیت میکنه
ولی چهارشنبه سوری برف میومد

خلاصه ابنجاس که جناب شماعی زاده میگه
جل الخالق! جل الخالق! جل الخالق! ای ووللاه

2 :پاسخ

At 4:57 AM, Blogger Mahdi said...

مطمئنی «هیچ» آتیشی ندیدی؟؟؟ واقعاً که عجیبه!!

 

At 4:53 PM, Blogger Shahin said...

بابا اونجا پره آتیش بود کامی جون! چطوری ندیدی، سال دیگه حتما بیشتر دقت کن

 

Post a Comment

<< Home